
استراتژی برندسازی موفق برای بیزینس ها
تعریف استراتژی برندسازی ایجاد آگاهی در مورد کسب و کار ما با استفاده از استراتژی ها و کمپین ها با هدف ایجاد تصویری منحصر به فرد و ماندگار در بازار است.
ببرندینگ را می توان به سه مرحله اصلی تقسیم کرد:
- استراتژی برند
- هویت برند
- بازاریابی برند
استراتژی برندسازی نشان می دهد که ما چگونه از نظر مشتری ایده آل خود متفاوت، قابل اعتماد، به یاد ماندنی و دوست داشتنی هستیم. هدف، وعده ها و نحوه حل مشکلات ما را برای مردم بیان می کند.
این اولین قدمی است که باید هنگام ایجاد یک برند از پایه برداریم (چه تازه شروع کرده ایم و چه از قبل تاسیس شده باشد).
همانطور که ما بدون نقشه نمی توانیم خانه بسازیم در مورد برند هم همینطور است.
میتوانیم استراتژی برند سازی را به عنوان طرحی برای اینکه میخواهیم جهان کسبوکارمان را چگونه ببینم، در نظر بگیریم.

یک استراتژی برندسازی موثر و جامع باید شامل اجزای زیر به عنوان بخشی از فرآیند باشد:
- کشف برند
- تحقیق در مورد رقبا
- مخاطبان هدف
- صدای برند
- پیام و داستان برند
استراتژی برند سازی یک قطعه حیاتی و اساسی برای ساختن یک برند موفق است. این یکی از زمینههایی است که اکثر کسبوکارها از آن غافل هستند، زیرا مستقیماً وارد طراحی و بازاریابی میشوند.
هویت برند راهی است که ما این موضوع را با تصاویر، پیامرسانی و تجربه به عموم منتقل میکنیم. استراتژی برند بر نحوه ارائه هویت خود تأثیر می گذارد و آن را با هدف ما برای بیشترین تأثیر هماهنگ می کند.
عناصر هویت برند باید در همه کانال ها به طور مداوم اعمال شوند. این راهی است که کسب و کار ما را قابل تشخیص می کند.
هویت برند شامل:
- لوگو
- رنگ ها و فونت ها
- الگوها و نمادها
- طراحی سایت
- محتوا و پیام
- تبلیغات
- چاپ یا بسته بندی

بازاریابی برند راهی است که کسبوکارها یا بیزینس ها با پیوند دادن ارزشها و صداها به مخاطبان مناسب از طریق ارتباطات استراتژیک، محصولات یا خدمات را برجسته میکنند و به آنها آگاهی میدهند. در سال ۲۰۲۰، تقویت تصویر برند می تواند به طور موثر از طریق فعالیت های بازاریابی دیجیتال مختلف انجام شود مانند:
- تجربه کاربری (از وب سایت ما)
- سئو و بازاریابی محتوا
- بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی
- بازاریابی ایمیلی
- تبلیغات پولی (PPC)
این کانال ها با هم برای کسب آگاهی و رشد برند اساسی هستند.
در زیر مسیر یک فرآیند جامع استراتژی برندینگ را در زیر بطور ساده بیان کردیم تا به برند تجاری یا برند شخصی شما کمک کنیم تا طرفداران وفادارتری به دست آورید.
آیا می دانید از کجا شروع کنید برای اینکه برندی بسازیم که مردم دوست داشته باشند؟

۱. هدف پشت برند خود را کشف کنیم.
هر برند موفقی یک هدف قدرتمند در پشت خود دارد که در ابتدای برندینگ بسیار اهمیت دارد.
این کاری است که دوست داریم از طریق محصول یا خدمات خود برای دیگران (و جهان) انجام دهیم.
چهار سوال وجود دارد که باید هنگام تعریف هدف برند از خود بپرسیم:
- چرا برند ما باید وجود داشته باشد؟
- چه چیزی آن را متمایز می کند؟
- چه مشکلی را حل می کند؟
- چرا مردم باید به آن اهمیت بدهند؟
ما از این ایده و اطلاعات برای اطلاعرسانی به بنیان برند خود، از طریق یک شعار، پیشنهادات ارزشی، صدا، پیامها، داستانها و موارد دیگر استفاده خواهیم کرد. مطالعات نشان می دهد که ۵۰ درصد از مصرف کنندگان در سراسر جهان می گویند که اکنون بر اساس ارزش ها و تأثیر برند یک شرکت خرید می کنند. بنابراین عمیقاً باید جستجو و تفکر کنیم و آن قطعات حقیقت را پیدا کنیم که می تواند برند ما را از دیگران متمایز کند.
سایمون سینک، کارشناس رهبری، مدلی تاثیرگذار به نام دایره طلایی ایجاد کرد (او همچنین نویسنده کتاب با چرا شروع کنید است.
مفهوم دایره طلایی می تواند به شناسایی هدف پشت هر چیزی در تجارت یا زندگی کمک کند.
۳ قسمت دایره طلایی:
- چه چیزی: محصولات یا خدماتی که به مشتریان خود ارائه می دهیم.
- چگونه: چیزهایی که ما را از رقبا متمایز می کند.
- چرا: دلیل اشتیاق ما و دلیل وجود برندمان.
ما نیز می توانیم از دایره طلایی به عنوان نقطه شروع برای شناسایی هدف برند منحصر به فرد خود استفاده کنیم.
هدف ما نباید این باشد که با هرکسی که به کالا و خدمات ما نیاز دارد تجارت کنیم، هدف این است که با افرادی تجارت کنیم که به آنچه ما اعتقاد داریم اعتقاد دارند.

۲. درباره برندهای رقیب در بیزینس خود تحقیق کنیم.
ما هرگز نباید دقیقاً همان کاری را که برندهای بزرگ در صنعتمان انجام می دهند تقلید کنیم اما، باید از کارهایی که آنها به خوبی انجام می دهند (یا جایی که شکست می خورند) آگاه باشیم زیرا هدف تمایز از رقبا و متقاعد کردن مشتریان است که از ما خرید کنند. ما همیشه به این فکر می کنیم که چگونه یک برند را از آنچه در حال حاضر وجود دارد متمایز کنیم. این مرحله را در فرآیند استراتژی برندسازی نادیده نگیریم.
در مورد رقبای اصلی یا برندهای معیار خود تحقیق کنیم. به عنوان مثال، مطالعه کنیم که آنها تا چه اندازه موفق به ایجاد یک برند شده اند. برای اینکه یک برند موثر باشد، باید برای مصرف کنندگان آسان باشد که آن را بشناسند و به خاطر بسپارند.
سپس، به این سؤالات اساسی پاسخ دهیم.
آیا رقیب با پیام رسانی و هویت بصری در سراسر کانال ها سازگار است؟
کیفیت محصولات یا خدمات رقیب چگونه است؟
آیا رقیب نظرات مشتریان یا اشاره های اجتماعی دارد که می توانیم در مورد آنها بخوانیم؟
رقیب از چه طریقی تجارت خود را چه آنلاین و چه آفلاین بازاریابی می کند؟
چند رقیب را انتخاب کنیم، دو تا چهار (۲-۴) عدد خوبی برای نمودار مقایسه ای است و تحقیقات رقیب (یا تحقیقات بازار)، یکی از مولفه های کلیدی در کشف و تعیین موقعیت برند ماست.

۳. مخاطبان هدف برند خود را تعیین کنیم.
اساس برند سازی ما این است که مخاطب هدفی را که روی آن تمرکز خواهیم کرد را تعیین کنیم. ما نمی توانیم همه چیز برای همه باشیم، درست است؟
هنگام برندسازی، به خاطر داشته باشیم که دقیقاً به چه کسی میخواهیم برسیم و در ادامه ماموریت و پیام خود را برای برآوردن نیازهای دقیق آنها تنظیم کنیم. نکته کلیدی این است که رفتارهای دقیق و سبک زندگی مصرف کنندگان خود را مشخص کنیم.
با چند مثال مختصر توضیح می دهیم:
به جای «همه مادران»، میتوانیم جایگاه خود را برای «مادران مجردی که تمام وقت از خانه کار میکنند» محدود کنیم.
اگر «بچه های دانشگاهی» را هدف قرار می دهیم، قطعاً فضایی برای دقیق تر شدن وجود دارد. یک مثال می تواند این باشد: “دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاه های دولتی باشد.
همانطور که گفتیم، هدف قرار دادن یک جایگاه یا محدوده مستلزم تعهد به چیزی بسیار متمرکز برای شروع است و متوجه خواهیم شد که مزیت رقابتی هنگام برندسازی کسب و کارتمان محدود کردن تمرکز بر مخاطب هدفمان است. این می تواند به ما اطمینان دهد که پیام برند ما به طور شفاف برای گیرنده مورد نظر ارسال می شود.
تصویری از مشتریان خود را تثبیت کنیم، سپس یاد بگیریم که چگونه یک هویت برند ایجاد کنیم که آنها بتوانند درک کنند و با آن ارتباط برقرار کنند. برند سازی به درک واقعی شخصیت خریدار متکی است. در اینجا چند مورد از مواردی که باید هنگام توصیف مشتری ایده آل خود مستند کنیم آورده شده است:
- سن
- جنسیت
- محل
- درآمد
- سطح تحصیلات
برای به دست آوردن تعریفی بیشتر از شخصیت خریدار برند خود، به این جزئیات هم بپردازیم:
- انگیزه ها
- اهداف
- نقاط درد
- ترس ها
- خواسته ها
- اینفلوئنسرها
- وابستگی به برند
در نتیجه، تعیین مخاطب ایده آل برای بیزینس از استراتژی های کلی استراتژی برند سازی دیجیتالی پشتیبانی می کند. این قطعا قدم مهمی است!

۴. ماموریت و چشم انداز برند خود را ایجاد کنیم.
آیا به ماموریت برند و چشم انداز برند خود فکر کرده اید؟ در اصل، ما باید بیان واضحی از آنچه بیزینس ما بیشتر به آن علاقه دارد را ایجاد کنیم.
قبل از اینکه بتوانیم برندی بسازیم که مخاطب هدف به آن اعتماد داشته باشد، باید بدانیم که کسب و کارمان چه ارزشی دارد. چشم انداز برند یک بیانیه برای آینده و آرزویی است که برند ما به سمت دستیابی به آن سوق پیدا می کند. پیشبینی باید کنیم که برند ما به کجا میخواهد برسد، آرزو دارد چه چیزی باشد و چه تأثیری بر محیطی که در آن هستیم میگذارد و تا ۱۰ سال آینده را در نظر می گیریم.
بیانیه ماموریت تعهدی است که نقشه راهی برای تحقق چشم انداز است. نحوه اجرای استراتژی برند سازی خود را به مخاطبان اطلاع می دهد.
همه چیز از لوگوی گرفته تا شعار، صدا، پیام و شخصیت برند باید منعکس کننده ماموریت و چشم انداز ما باشد.
۵. ویژگی ها و مزایای کلیدی که برند ما ارائه می دهد را مشخص کنیم.
همیشه برندهایی با بودجه بیشتر و منابع بیشتر برای کنترل صنعت خود وجود خواهند داشت.
راه اندازی یک برند به یاد ماندنی به این معنی است که ما عمیقاً جستجو می کنیم تا بفهمیم چه چیزی ارائه می دهیدمو هیچ کس دیگری ارائه نمی دهد.
بر ویژگی ها و مزایایی که برند سازی شرکت ما را منحصر به فرد می کند تمرکز کنیم. با فرض اینکه دقیقاً می دانیم مخاطب هدف مان چه کسی است (مرحله ۳ را ببینید)، به آنها دلیلی بدهیم تا برند ما را بر دیگری انتخاب کنند.
توجه به این نکته مهم است که این فقط فهرستی از ویژگی هایی نیست که محصول یا خدمات را به مشتری ارائه می دهد. به این فکر کنیم که چگونه ارزشی ارائه می کنیم که زندگی مصرف کنندگان را بهبود می بخشد.
چند نمونه از مزایای کلیدی برندینگ:
- خدمات مشتری معتبرتر و شفاف تر
- کاهش هزینه ها با گزینه ای مقرون به صرفه تر
- صرفه جویی در زمان در کارهای روزانه

۶. صدای برند منحصر به فرد خود را شکل دهیم.
صدای ما برای برندینگ به ماموریت، مخاطبان و صنعت شرکت بستگی دارد و همینطور نحوه ارتباط ما با مشتریان و نحوه پاسخ آنها به ما است.
صدای برند می تواند به این صورت باشد:
- حرفه ای
- مهربان
- خدمات محور
- معتبر
- فنی
- تبلیغاتی
- محاوره ای
- آموزنده
صفت ها و امکانات بی پایانی وجود دارند که می توانند صدای برندی را در پشت پیام های ما ایجاد کنند. در نهایت، می خواهیم صدای برندی را انتخاب کنیم که منطقی باشد و با مشتریان هدف ما طنین انداز شود؛ خواهیم دید که اگر صدای برند درست را پیدا کنیم و از آن استفاده کنیم، بیشترین شانس را برای ارتباط با مصرف کنندگان و یا مخاطبان خواهیم داشت.
این امر به ویژه هنگام انتشار مقالات وبلاگ یا پست های رسانه های اجتماعی مهم است. حفظ صدای یکنواخت کمک می کند تا تصویر برند در چندین کانال به یک شکل شناخته شود. هنگامی که مخاطبان با محتوای ما برخورد می کنند، جامعه ای از دنبال کنندگان، خوانندگان یا مشترکین انتظار صدای برند و شخصیت برند خاصی را دارند.
مطالب مرتبط:
دیدگاهتان را بنویسید