چگونه برند با مشتریان خود ارتباط عاطفی برقرار می کند
احساسات نیروی محرکه اکثر تصمیمات خرید هستند. کسب و کار ها، ایجاد احساسات قوی چه مثبت یا منفی می تواند به ایجاد پیوند بین مشتریان و کسب و کار کمک کند، این هدفی است که همه مشاغل مشترک هستند. علاوه بر این، احساسات مثبت برای تجربه عالی مشتری حیاتی است، زیرا یک مشتری وفادار به احتمال بیشتری بیزینس ما را به دیگران معرفی می کنند در مقابل کسی که تنها یک بار خرید انجام داده است. در ارتباط عاطفی برند با مشتریان، مشتریان و مصرفکنندگان در حال حاضر خواهان یک رابطۀ تجاری با تبادل کمتر و احساسی با برندها هستند.
صمیمیت برند نباید با وفاداری به برند اشتباه گرفته شود. وفاداری به برند با انگیزههای وفاداری، پاداشها یا برند مورد علاقه یک فرد تعریف میشود، صمیمیت برند صرفاً همان احساسی است که مشتری نسبت به یک برند «احساس» میکند. طبق نظرسنجی اخیر نهاد موتیستا (Motista)، مشتریانی که رابطه عاطفی با برند دارند سه برابر میزان عمر ارتباطاتی بیشتری دارند و احتمالاً به جای میانگین ۴۵ درصد، محصولات و خدما بیزینس را با نرخ ۷۱ درصد توصیه میکنند. این رویکرد شخصی برای ایجاد روابط است که برندها باید توسعه دهند. این امر مانند هر رابطۀ شخصی، باید بر اساس اصول بنیادین روانشناختی استوار شود.
۱. مهارت شنیداری خوب
یکی از عناصر کلیدی در هر رابطۀ دو طرفه، توانایی گوش دادن و درک نگرانیهای مخاطب است. ما در یک محیط جهانی هستیم که در آن تورم برای مردم در همهجا واقعی و پایدار شده است. بنابراین، از منظر برند، ما باید سختتر کار کنیم تا کسی را متقاعد کنیم که محصول ما را بخرند.
ما بهعنوان مصرفکننده، در انتخابهایی که میخواهیم بکنیم و خریدی که انجام دهیم و حتی به مکانی که قرار هزینه ای کنین، دقت بیشتری میکنیم. نخستین سوالی که اکنون مصرفکنندگان هنگام بررسی هر محصولی میپرسند این است که آیا این محصول یا خدمات نیازی از ما را رفع می کند؟
به عنوان یک برند، آیا مطمئن هستید به جای اینکه فقط پیامهای خود را پخش کنید، به نیاز های مخاطبان گوش میدهید و توجه میکنید؟ چگونه رویکرد خود را تطبیق میدهید و مشتری خود را در کل چرخۀ فروش مجذوب میکنید؟ این رویکرد به ویژه در فضای خرید در نظر گرفته شده، اهمیت بسیاری دارد.
پاسخ در پرداختن به نیازهای اساسی مشتری و پاسخ دادن به آنچه گفتهاند است، نه آن چیزی که فکر میکنید، آنها نیاز دارند. به عنوان مثال، گفته میشود که به طور متوسط دوازده روز طول میکشد تا کسی یک ماشین لباسشویی بخرد. بنابراین از اولین بررسی تا تحقیق آنلاین و تا رسیدن به لحظۀ خرید دوازده روز است. در طول آن بازۀ زمانی، مشتریان فرصتهای زیادی برای تغییر نظر به خصوص در دستههای شلوغ دارند. برندهایی که در این مسیر به نیازهای خریدار توجه نمیکنند، ضرر خواهند کرد.
۲. ارائه همبستگی
در هر گروه دوستی، شما میخواهید احساس کنید که متعلق به خود هستید تا بخشی از یک خانواده شوید. از بسیاری جهات، این امر یک فضیلت جاودانه است که یک برند میتواند ارائه دهد. البته در سال های اخیر به این امر اهمیت بیشتری داده شده است. هنگامی که یک برند احساس واقعی افراد را برانگیزد، ما یک ارتباط و همبستگی را احساس میکنیم.
وقتی از برندی خریداری میکنیم، بیشتر از محصولات و خدمات آنها در حال خرید یک سبک زندگی هستیم و عضوی از خانوادۀ آنها میشویم. این یک ویژگی قوی برای کاربران فناوری است. مردم خودشان را با ابزارها و برندهای مورد علاقه خود مثل کاربران آیاواس یا اندروید تعریف میکنند. اپل با توانایی انتقال فناوری از عملی به قطعهای احساسی، لمسی، زیبا، طراحی و ساخته شده از یک محصول سختافزاری که «عشق» واقعی کاربران را ایجاد کرد، به چنین موفقیتی دست یافت.
در زمانی که شاید احساس میکنیم منزویتر شدهایم، توانایی پیوند با دیگران بر سر منافع مشترک بسیار مهم است. این چیزی است که همۀ نسلها آرزوی آن را داشته و به دنبال تجربۀ آن هستند. همبستگی با ارتباط عاطفی برند با مشتریان تاثیر اساسی دارد.
۳. به اشتراک گذاشتن مقادیر مشابه
ما به طور فزایندهای برندها را به دلیل اخلاقیات آنها یا نحوۀ کمک یا بازپرداخت آنها به جامعه و همچنین نحوۀ رفتار آنها در پشت صحنه یا روشی که برای توسعۀ محصولات خود انجام میدهند، خریداری میکنیم. این امر با نسل زد (نسل زد یا نسل نت به افرادی گفته میشود که از کودکی روند پیشرفت اینترنت و تکنولوژی را دیدهاند) قویتر میشود.
طبق یک مطالعۀ اخیر توسط اتست (Attest)، بیش از ۶۰ درصد از نسل زد میگویند احتمالاً خرید از برندی که ارزشهای شخصی آنها را برآورده نمیکند، متوقف میشود و ۴۲ درصد میگویند احتمال توقف آن است و ۲۰ درصد میگویند بسیار محتمل.
برندها باید با ارزشهای مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند تا پیوند قویتری ایجاد کنند (ارتباط عاطفی برند با مشتریان) نه اینکه فقط محصول یا خدمات موردنیاز آنها را ارائه دهند. مخاطبان تمایل دارند برای خریداری کردن محصولی توجه کنند که با برند مسئولی که چیزی را ارائه میدهد، معامله میکنند.
۴. همدلی مالی
مطالعهای که اخیراً انجام داد شده، نشان داد که «ارتقای قیمت» یکی از مهمترین عوامل در انجام یک خرید و برقراری ارتباط عاطفی برند با مشتریان در نظر گرفته می شود.
در واقع، طبق مقالۀ نشریۀ روانشناسی، داشتن ارزشهای مالی سازگار یکی از پیشبینیکنندههای کلیدی موفقیت رابطه است و همچنین یکی از بزرگترین دلایل شکست روابط است. این موضوع در مورد برندها نیز صدق میکند. برندها باید اطمینان حاصل کنند که پایگاه مشتری خود را از دست نمیدهند زیرا آنها به نگرانیهای مالی مشتریان خود توجه دارند.
برای هر کسی که قصد خرید یک برند را دارد، باید قیمتی باشد که برای آنها مناسب باشد. به عبارت دیگر با قیمت مناسب بتوانند خرید کنند. هیچکس نمیخواهد احساس کند که بیش از حد از او هزینه گرفته شده است و باعث پشیمانی خریدار برای خرید های بعدی شوند. باید محصول مناسب با قیمت مناسب باشد تا آنچه را که مشتری نیاز دارند، محقق کند.
۵. امانتداری
مردم میخواهند به برندهایی که از آنها خرید میکنند، اعتماد کنند. برای قابل اعتماد بودن، سازگاری امری حیاتی است. اگر برندها در صفحه رسانههای اجتماعی خود در مورد حمایت از پایداری یک چیز میگویند، اما با یک جستجوی سریع در گوگل مشخص شود که آنها این موضوع را دنبال نمیکنند، این امر احتمالاً واکنش منفی و عقبنشینی به دنبال دارد. مردم توانایی بیشتری برای یافتن یک برند و پاسخگویی به آن دارند.
فکر میکنم ما از مردمی که چیزهایی میخرند دور میشویم، زیرا خرید امور فقط یک مقوله است. ما در بیزینس تبلیغاتی مثلث متوجه آن هستیم که افراد از محصولات و خدماتی استفاده میکنند و یا با برندهایی ارتباط برقرار می کنند که نیاز واقعی آنها را تامین می کند. همچنین اگر در دستۀ انتخابی وجود داشته باشد، آنها یک انتخاب سنجیده انجام خواهند داد.
همچنین لزوماً لازم نیست که اخلاقیترین برند روی کره زمین باشیم، بلکه این امر در مورد بیتناقض و صادق بودن است. هیچ چیز بدتر از تجربۀ ناامیدکننده خارج از جعبۀ خرید وجود ندارد؛ وقتی یک جعبه را باز میکنیم و احساس میکنیم کالایی که خریدهایم آن چیزی نیست که انتظار داشتیم، به دلیل یک وعده برند است که بعداً به آن عمل نمیشود.
۶. تجربۀ سرگرمکننده
همانطور که به عناصر ارزشمندتر ایجاد یک رابطه پایدار نگاه میکنیم، بیایید سرگرمی را فراموش نکنیم. این امر دلیلی است که بسیاری از بیزینس ها به سمت «ایجاد احساس خوب» میروند. به همین دلیل است که بعضی از برندها از صدا و آهنگ برای ارائه و ایجاد حس خوب برای مخاطبان به عنوان مثال استفاده می کنند تا با ایجاد فضای دلپذیر، مخاطبان احتمالاً احساس مثبتتری نسبت به برند خواهند داشت. اینگونه فعالیت های متنوع باعث ایجاد ارتباط عاطفی برند با مشتریان می شود.
در مورد برندهای خودروسازی تسلا و جنسیس توجهه ها به متراژ محیط آنها که در مکان شلوغ در مرکز خرید بریتانیا است جلب می شوند، اینجا مکانی است که میتوانیم در شگفتیهای پیدایش غرق شویم. از نظر لوکس بودن، فناوری، نوآوری و غوطهور شدن در برند، تمام حواس را درگیر و باعث لذت بردن مخاطبان از فضا می شوند.
عامل سرگرمکننده و تجربۀ بصری چیزی است که بسیاری از مردم در این دو سال گذشته بدلیل خرید های آنلاین از دست دادهاند و برندهایی که فعالانه به این موضوع توجه داشته اند از آن بهره برده اند.
ایجاد یک پیوند عاطفی ناگسستنی
برندها باید در مورد رویکرد جدیدی برای ایجاد یک ارتباط عاطفی واقعی با مصرفکنندگانی (ارتباط عاطفی برند با مشتریان) که دیدگاه کاملاً تغییریافتهای دارند، تفکر بسیاری کنند و این امر باید فراتر از انجام معاملات باشد. برندها باید همان اصولی را که برای تقویت هر رابطهای اعمال میکنند، به کار ببرند. این امر شامل تمرکز بر مهارتهای خوب گوش دادن، برقراری ارتباط، نشان دادن ارزشهای مشابه، همدلی مالی، قابل اعتماد بودن و سرگرمی است.
اگر آنها بتوانند این عناصر را به درستی دریافت کنند، میتوانند یک پیوند عاطفی ناگسستنی ایجاد کنند. به گفته نویسنده سو جانسون، «عشق یک امر ضروری برای بقا است که ما از گهواره تا گور تجربه میکنیم. پیوند دوستداشتنی تنها چیزی است که طبیعت به ما ارائه میدهد.» برندهایی که میخواهند در این دوران پرتلاطم جان سالم به در ببرند، بهتر است از برقرار کردن ارتباط عاطفی برند با مشتریان پیروی کنند.
مطالب مرتبط:
Building Brand Intimacy: How to Emotionally Connect With Customers
How Brands Create an Emotional Connection with Their Customers
The New Science of Customer Emotions
دیدگاهتان را بنویسید